محل تبلیغات شما



يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور             کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن              وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن                      چتر گل در سر کشي اي مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت                  دايما يکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نوميد چون واقف نه اي از سر غيب        باشد اندر پرده بازي هاي پنهان غم مخور

اي دل ار سيل فنا بنياد هستي برکند                   چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور

در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم              سرزنش ها گر کند خار مغيلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعيد    هيچ راهي نيست کان را نيست پايان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقيب                       جمله مي داند خداي حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب هاي تار                 تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

{حافظ}

لینک دانلود عکس


تشبیه : مثل و مانند کردن چیزی یا کسی به چیز دیگری (به عبارتی شبیه کردن)

مثال : پیراهنش چون برف سفید بود

بخش های مختلف تشبیه : مشبه - مشبه بِه - وجه شَبه - ادات

  1. پیراهنش = مشبه (چیزی که شبیه میشود)
  2. چون = ادات (مثال ها دیگر:  مثل - مانند - چو و .)
  3. برف = مشبه به (چیزی که مشبه به ان شبیه میشود)
  4. سفید = وجه شبه (وجه شبه: صفت مشترک بین مشبه و مشبه به)

 

مصدر : به ریشه ی کلمات که قبلا صرف شده اند مصدر میگویند 

مثال :

  1. کلمه ی تشبیه >> شبهَ
  2. کلمه ی معلم >> عِلم 

مبالغه : مبالغه یعنی بزرگ کردن اتفاقات یا مساعل از آنچه که واقعا اتفاق افتاده باشد.

(ریشه ی مبالغه از بلغ می آید که به معنی بزرگ می باشد)  

اسم های دیگر مبالغه : غلوّ - اغراق - بزرگنمایی

مثال : 

  1. از پله افتادم و پایم شکست
  2. از ترس صدای فریادم شیشه هارا شکست
  3. چه خوش گفت زالی به فرزند خویش             چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن(پیل : فیل)

 

 

 

کنایه : یک جمله یا عبارتی است که یک معنای دور و یک معنای نزدیک دارد که منظور گوینده معنای دور آن می باشد.

مثال : 

  1. دهنش بوی شیر می دهد : کنایه از این که او بچه است.
  2. بهتر از آن است که در پوستین خلق افتی : کنایه : یعنی آن کار بهتر از ان است که تو هم غیبت کنی.

 

 

تعریف ضرب المثل : سخنانی که در میان همه ی مردم رایج است. [اکثرا مثال میدونیم من ننوشتم]

 

آرایه تلمیح : یعنی نویسنده یا شاعر در اثر خود به اثر بزرگان یا اتفاقی که همه از ان خبر دارند اشاره کند به ان ارایه تلمیح میگویند.

مثال از نثر خواجه عبد الله انصاری : الهی، جانی ده که در کار تو جان بازیم؛ جانی ده که کار آن جهان سازیم؛ دانایی ده که از راه نیفتیم؛بینایی ده تا در چاه نیفتیم؛ دست گیر که دستاویز نداریم ، توفیق ده تا در دین استوار شویم ، نگاه دار تا پریشان نشویم.

دانایی ده که از راه نیفتیم : تلمیح از سوره ی حمد آیه 6 : اهدنا الصراط المستقیم

 

 

آرایه تضمین : این ارایه شبیه ارایه تلمیح می باشد با این تفاوت که نویسنده خود ان مطلب (بیت یا مثلا عبارتی) را در اثر خود به طور مستقیم استفاده نماید.

مثال :بسم‌الله الرحمن الرحیم           هست کلید در گنج حکیم      [نظامی]

 

 

تضاد (نام دیگر : طباق) : اوردن دو یا چند کلمه ی مخالف برای زیبایی عبارت

مثال : روز و شب کار میکنم

 

تناسب : (نام های دیگر : شبکه معنایی - مراعات النظیر) :

گاهی شده که در متن هایی که میخوانیم دیده ایم که چند کلمه از نظر معنا به هم ارتباطی دارند 

که به آن مراعات النظیر میگویند

مثال : ذره ذره به اسمان بروم         ابر باشم دوباره اب شوم    [قیضر امین پور - زنگ آفرینش]


به طور کلی ادبیات فارسی از بخش های زیر تشکیل شده:

  • آرایه های ادبی (مثل تشبیه - مبالغه - کنایه - ترادف و .)
  • دستور زبان (مثل یافتن نهاد - فعل - متمم یا تایین وضفی یا اضافی بودن عبارت و .)
  • تاریخ ادبیات (مثال : تاریخ تولد حــــافظ)

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سید مهدی طالقانی اصفهانی